پیشرفت
سه شنبه, ۴ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۰۳ ب.ظ
واقعا حس عجیبیه که کارشناسی داره تموم میشه.
جمله ی کلیشه ای: بهترین دوران عمرتون دورهی کارشناسی و حضور تو دانشگاهه. خیلی خوشحالم که هرچی نزدیک آخرش میشم بیشتر امیدوار میشم به آینده.
واقعاً وقتی نگاه میکنم به این چهار سال در مقایسه با ۱۸ سال قبلش پیشرفت رو خیلی بهتر احساس میکنم و این که وقتی وارد دانشگاه شدم از چه آدمی به چه آدمی تبدیل شدم.
این خیلی لذت بخشه که با تلاش خودت به جایی میرسی که همیشه دوست داشتی و میدونی آیندهی روشنی در انتظارته . هر چی جلوتر میرم مشکلات کمتر جلوه میکنن و خیلی راحت تر میتونم باهاشون دست و پنجه نرم کنم. دیگه کم کم دارم مطمئن میشم که خیلی راحت میشه موفق شد خیلی راحت میشه جلو رفت.
آزادی عملم بیشتر شده. ذهنم فراتر رفته و راحت تر میتونه فکر کنه. دیگه هر چیزی رو نمیتونه رو راحت قبول کنه.
اینا همه چیزایی بوده که قبل اومدن به دانشگاه نبوده. آدمای اطرافت عقاید متفاوت اطرافت بزرگترین تاثیر رو میذارن تا تو به اینجا برسی و امیدوار بمونی. وقتی علاقه داری به یادگرفتن و تلاش کردن و بقیه تو رو تشویق میکنن به اون پس مطمئن میشی که همه چیز امکان پذیره وقتی میبینی که آدمای اطرافت در تلاشن تو هم تلاش میکنی. وقتی میبینی آدمای اطرافت کمتر غر میزنن تو هم کمتر غر میزنی وقتی میبینی آدمای اطرافت کتاب میخونن یا فیلم میبینن و یا تفریح میکنن تو هم اونا رو انجام میدی . تو هم پا به پای اونا پیشرفت میکنی.
خوشحالم از این که کنار همچنین آدمایی تو دانشگاه بودم. کلی از تلاش هایی که کردم به خاطر انگیزه ای بوده که از اونا گرفتم که اره واقعا میشه اون کار رو کرد.
خیلی خیلی خوشحالم که دانشگاه باعث شد دیدم رو نسبت به شخصیتم و اطرافم بیشتر کنه.
خیلی خوشحالم دانشگاه شرایط یادگیری دانشی رو به من داد که میتونم نتیجه تاثیر اون رو آدما ببینم. این اعتماد به نفس رو به هم داد که خودم میتونم یاد بگیرم.
بهم اعتماد به نفس این رو داد که به خاطر چیزی که بهم یاد داد در کنار آدمایی کار کنم که همه تلاششون اینه تا شرایط دور و برشون رو بهتر کنن.
خوشحالم جایی کار میکنم که به ویژگی های شخصیتیت خارج از قراردادهای مسخره اجتماعی احترام میگذارن و به تو به خاطر تواناییهات و علاقه ات به پیشرفت و یادگیری فرصت نشون دادن مهارت هات و شکوفا شدنت رو میدن.
خوشحالم که سن ورود نسل ما به کار و مسئولیت هامون همزمان شده با خارج شدن نسل قبلمون از مسئولیتها نسل قبل نتونست نیازهای نسل ما رو برآورده کنه. وقتی خودمون مسئولیت هامون رو بگیریم خیلی میتونیم راحت تر زندگی بهتری واسه خودمون بسازیم . نسل ما نسل خیلی متفاوتی با نسل قبله و الان موقعیه که ما میتونیم همه چیز رو پیشرفت بدیم.
خوشحالم که اطرافیان و دانشگاه بهم داد که واسه یادگرفتن نیاز به اپلای نیست نیاز به استاد بهتر نیاز به دانشگاه بهتر نیست. تو خودت میتونی یادبگیری و جلو بری . زندگی چیزی خارج از تلاش و یادگرفتن نیست. آدما میان و میرن ولی تنها چیزی که ازشون باقی میمونه کارهاییه که کردن. حرف کلیشه ایه ولی گفتنش به بقیه باعث میشه که تعهد پیداکنی نسبت به قضیه. کلا هر چیزی رو پنهان کنی تعهدی بهش نداری.. این بقیه هستن که به تو انگیزه میدن و اگه خوش شانس هم باشی بهت کمک هم میکنن.
پی نوشت: همینجوری تصمیم گرفتم بعد یه مدت بنویسم واسه همین هرچیزی که تو ذهنم اومد رو نوشتم احتمالا متن ساختار خوبی پیدا نکرد.
جمله ی کلیشه ای: بهترین دوران عمرتون دورهی کارشناسی و حضور تو دانشگاهه. خیلی خوشحالم که هرچی نزدیک آخرش میشم بیشتر امیدوار میشم به آینده.
واقعاً وقتی نگاه میکنم به این چهار سال در مقایسه با ۱۸ سال قبلش پیشرفت رو خیلی بهتر احساس میکنم و این که وقتی وارد دانشگاه شدم از چه آدمی به چه آدمی تبدیل شدم.
این خیلی لذت بخشه که با تلاش خودت به جایی میرسی که همیشه دوست داشتی و میدونی آیندهی روشنی در انتظارته . هر چی جلوتر میرم مشکلات کمتر جلوه میکنن و خیلی راحت تر میتونم باهاشون دست و پنجه نرم کنم. دیگه کم کم دارم مطمئن میشم که خیلی راحت میشه موفق شد خیلی راحت میشه جلو رفت.
آزادی عملم بیشتر شده. ذهنم فراتر رفته و راحت تر میتونه فکر کنه. دیگه هر چیزی رو نمیتونه رو راحت قبول کنه.
اینا همه چیزایی بوده که قبل اومدن به دانشگاه نبوده. آدمای اطرافت عقاید متفاوت اطرافت بزرگترین تاثیر رو میذارن تا تو به اینجا برسی و امیدوار بمونی. وقتی علاقه داری به یادگرفتن و تلاش کردن و بقیه تو رو تشویق میکنن به اون پس مطمئن میشی که همه چیز امکان پذیره وقتی میبینی که آدمای اطرافت در تلاشن تو هم تلاش میکنی. وقتی میبینی آدمای اطرافت کمتر غر میزنن تو هم کمتر غر میزنی وقتی میبینی آدمای اطرافت کتاب میخونن یا فیلم میبینن و یا تفریح میکنن تو هم اونا رو انجام میدی . تو هم پا به پای اونا پیشرفت میکنی.
خوشحالم از این که کنار همچنین آدمایی تو دانشگاه بودم. کلی از تلاش هایی که کردم به خاطر انگیزه ای بوده که از اونا گرفتم که اره واقعا میشه اون کار رو کرد.
خیلی خیلی خوشحالم که دانشگاه باعث شد دیدم رو نسبت به شخصیتم و اطرافم بیشتر کنه.
خیلی خوشحالم دانشگاه شرایط یادگیری دانشی رو به من داد که میتونم نتیجه تاثیر اون رو آدما ببینم. این اعتماد به نفس رو به هم داد که خودم میتونم یاد بگیرم.
بهم اعتماد به نفس این رو داد که به خاطر چیزی که بهم یاد داد در کنار آدمایی کار کنم که همه تلاششون اینه تا شرایط دور و برشون رو بهتر کنن.
خوشحالم جایی کار میکنم که به ویژگی های شخصیتیت خارج از قراردادهای مسخره اجتماعی احترام میگذارن و به تو به خاطر تواناییهات و علاقه ات به پیشرفت و یادگیری فرصت نشون دادن مهارت هات و شکوفا شدنت رو میدن.
خوشحالم که سن ورود نسل ما به کار و مسئولیت هامون همزمان شده با خارج شدن نسل قبلمون از مسئولیتها نسل قبل نتونست نیازهای نسل ما رو برآورده کنه. وقتی خودمون مسئولیت هامون رو بگیریم خیلی میتونیم راحت تر زندگی بهتری واسه خودمون بسازیم . نسل ما نسل خیلی متفاوتی با نسل قبله و الان موقعیه که ما میتونیم همه چیز رو پیشرفت بدیم.
خوشحالم که اطرافیان و دانشگاه بهم داد که واسه یادگرفتن نیاز به اپلای نیست نیاز به استاد بهتر نیاز به دانشگاه بهتر نیست. تو خودت میتونی یادبگیری و جلو بری . زندگی چیزی خارج از تلاش و یادگرفتن نیست. آدما میان و میرن ولی تنها چیزی که ازشون باقی میمونه کارهاییه که کردن. حرف کلیشه ایه ولی گفتنش به بقیه باعث میشه که تعهد پیداکنی نسبت به قضیه. کلا هر چیزی رو پنهان کنی تعهدی بهش نداری.. این بقیه هستن که به تو انگیزه میدن و اگه خوش شانس هم باشی بهت کمک هم میکنن.
پی نوشت: همینجوری تصمیم گرفتم بعد یه مدت بنویسم واسه همین هرچیزی که تو ذهنم اومد رو نوشتم احتمالا متن ساختار خوبی پیدا نکرد.
- ۹۷/۱۰/۰۴